انتظار؟ نه...
گهگاه ، یاد میکنمت ، بیقرار؟ نه
بی یاد تو خوشم ، تب روی نگار ؟ نه
.
.شب را به صبح ، صبح به شام و همین بساطدرگیر کار و زندگیم ، انتظار؟ نه.
.آن کس که گندم و جوی دنیا نخورده استمیداند از حلاوت طعم انار؟نه.
.تو اولین معرف عالم شدی و منتا آمد اسم تو شده ام مستعار؟نه.
.جمعه به جمعه میگذرد ، بیخیال مناصلا به من چه ماه نشد آشکار ، نه؟.
.باید گلایه های خودم را عوض کنمبا کوله ای ز بار معاصی ، هوار؟نه.اصلا نبودن تو برایم مهم که نیستانگار نه انگار ، سرآمد بهار ؟ نه.
.عجل فرج ، لغلغه ی این زبان که نهدیگر شده برای دلم یک شعار ، نه ؟.
.آقا اجازه؟گر خودمانی بگویمتگردیده ام بسان خسی بی بخار؟نه؟.
.ای خاک بر این قلمم با سرودنممرهم برای آن دلت آمد به بار؟ نه.
.این است حال من ، به گمان شیعه ی تو اماین من برای تو نمی آید به کار؟ نه؟.
.صدبار من "نه" به ندای تو گفته اماینبار تو گفته ای ام: جز یار؟ نه
.
.
رضوان باقری
